حماسه فاطمي، چنان در اوج بي مثالي است كه پژواك روح بخش آن تا قيامت در گوش جان جهان طنين انداز خواهد ماند و اينك ضروري ترين عرصه اي كه بايستي در آن به فاطمه زهرا(س) اقتدا كرد، عرصه «ولايت مداري» و «امام محوري» است.

اين فاطمه بود كه عاشقانه ترين پاسداشت را از حريم امامت روا داشت. اين فاطمه بود كه يگانه ترين اسوه دهي را در همرهي با ولايت ادا ساخت. همو كه پهلويش شكست و در خون نشست، اما لحظه اي از ياري ولي امر خويش پاي ننشست.

     «آيت الله مصباح يزدي»

اي به خاك آرميده افلاكي! شهادتت، به حق شهادت مي دهد و رفتنت، رفته ها را به يادها مي آورد. خفتنت در خاك تيره، خفتگان تيره روز را بيدار مي كند. مزار پنهانت، پنهان ها را آشكار مي كند. گريه هايت، از خنده هاي ناحق پرده بر مي دارد.

ايام فاطميه، دلهاي عاشق و بي قرار، سرود غم مي خواند و منظومه اندوه مي سرايد. فاطميه، فصل و موسم تجديد داغهاي علي(ع) است. در سوگ زهرا(س) آسمان دل ما ابري و هواي چشمانمان باراني است. شيعه امروز در فاطميه اي به وسعت ايران، سر بر شانه مظلوميت مي گذارد و اشك مي ريزد. ايام فاطميه، فهرست غم، سند مظلوميت و ادعا نامه شيعه است.

«شهادت مادر پهلو شكسته، فاطمه زهرا(س) بر همه

بسيجيان عاشق ولايت تسليت باد.»

دسته ها : مذهبي
1392/1/1

دستانم را باز مي كنم و بر گندمزار باغ پدري ميكشم تا سپيدار هاي سبز،تكرار تمتع زيارت حج باشد و زاغكان پير بدانند كه آسماني از نور در جغرافياي خاكي تن من مأوا دارد و زاغكان پير خسته بدانند كه دنيايي بر جغرافياي توس من خانه دارد،آنگاه كه زنان سر چهار سوق هلهله كنان ريسه هاي شادي را مي بافتند.بر آنم كه چشم در چشم معصوميت كبوتر بال بگشايم،پرواز كنم و از صيقل وجودت خودم را بيارايم،اي هفتاد و چند ستاره،تو از سلسله ي كامين آفتابي كه شمس الشموس مي خوانندت و آفتاب بر تو جرأت برآمدن ندارد.قلبم را،دستانم را،تمام آنچه تو ميداني هديه غبار بارگاهت،هديه ي غبار كفش كودكان و زائران بارگاهت؛و سبزينه اي به تبريك،به زنجير سرسرايت مي بندم كه تو مولايي و مولاترين،و من بنده ام و بي مقدارترين.

سلام آقا اهل خراسانم،اهل چهار كوچه آن طرف تر . سلام آقا . سلام آقا ...

دسته ها : مذهبي
1391/7/3
X